دانلود | پخش |
ایجاد شده با همکاری سایت لرد موبایل |
به نام خداوند رحمتگر مهربان | بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ | |
الف لام راء اين است آيات كتاب [آسمانى] و قرآن روشنگر | الَرَ تِلْكَ آيَاتُ الْكِتَابِ وَقُرْآنٍ مُّبِينٍ | |
چه بسا كسانى كه كافر شدند آرزو كنند كه كاش مسلمان بودند | رُّبَمَا يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُواْ لَوْ كَانُواْ مُسْلِمِينَ | |
بگذارشان تا بخورند و برخوردار شوند و آرزو[ها] سرگرمشان كند پس به زودى خواهند دانست | ذَرْهُمْ يَأْكُلُواْ وَيَتَمَتَّعُواْ وَيُلْهِهِمُ الأَمَلُ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ | |
و هيچ شهرى را هلاك نكرديم مگر اينكه براى آن اجلى معين بود | وَمَا أَهْلَكْنَا مِن قَرْيَةٍ إِلاَّ وَلَهَا كِتَابٌ مَّعْلُومٌ | |
هيچ امتى از اجل خويش نه پيش مىافتد و نه پس مىماند | مَّا تَسْبِقُ مِنْ أُمَّةٍ أَجَلَهَا وَمَا يَسْتَأْخِرُونَ | |
و گفتند اى كسى كه قرآن بر او نازل شده است به يقين تو ديوانهاى | وَقَالُواْ يَا أَيُّهَا الَّذِي نُزِّلَ عَلَيْهِ الذِّكْرُ إِنَّكَ لَمَجْنُونٌ | |
اگر راست مىگويى چرا فرشتهها را پيش ما نمىآورى | لَّوْ مَا تَأْتِينَا بِالْمَلائِكَةِ إِن كُنتَ مِنَ الصَّادِقِينَ | |
فرشتگان را جز به حق فرو نمىفرستيم و در آن هنگام ديگر مهلت نيابند | مَا نُنَزِّلُ الْمَلائِكَةَ إِلاَّ بِالحَقِّ وَمَا كَانُواْ إِذًا مُّنظَرِينَ | |
بىترديد ما اين قرآن را به تدريج نازل كردهايم و قطعا نگهبان آن خواهيم بود | إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ | |
و به يقين پيش از تو [نيز] در گروههاى پيشينيان [پيامبرانى] فرستاديم | وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ فِي شِيَعِ الأَوَّلِينَ | |
و هيچ پيامبرى برايشان نيامد جز آنكه او را به مسخره مىگرفتند | وَمَا يَأْتِيهِم مِّن رَّسُولٍ إِلاَّ كَانُواْ بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ | |
بدين گونه آن [استهزا] را در دل بزهكاران راه مىدهيم | كَذَلِكَ نَسْلُكُهُ فِي قُلُوبِ الْمُجْرِمِينَ | |
[كه] به او ايمان نمىآورند و راه [و رسم] پيشينيان پيوسته چنين بوده است | لاَ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَقَدْ خَلَتْ سُنَّةُ الأَوَّلِينَ | |
و اگر درى از آسمان بر آنان مىگشوديم كه همواره از آن بالا مىرفتند | وَلَوْ فَتَحْنَا عَلَيْهِم بَابًا مِّنَ السَّمَاءِ فَظَلُّواْ فِيهِ يَعْرُجُونَ | |
قطعا مىگفتند در حقيقت ما چشمبندى شدهايم بلكه ما مردمى هستيم كه افسون شدهايم | لَقَالُواْ إِنَّمَا سُكِّرَتْ أَبْصَارُنَا بَلْ نَحْنُ قَوْمٌ مَّسْحُورُونَ | |
و به يقين ما در آسمان برجهايى قرار داديم و آن را براى تماشاگران آراستيم | وَلَقَدْ جَعَلْنَا فِي السَّمَاء بُرُوجًا وَزَيَّنَّاهَا لِلنَّاظِرِينَ | |
و آن را از هر شيطان راندهشدهاى حفظ كرديم | وَحَفِظْنَاهَا مِن كُلِّ شَيْطَانٍ رَّجِيمٍ | |
مگر آن كس كه دزديده گوش فرا دهد كه شهابى روشن او را دنبال مىكند | إِلاَّ مَنِ اسْتَرَقَ السَّمْعَ فَأَتْبَعَهُ شِهَابٌ مُّبِينٌ | |
و زمين را گسترانيديم و در آن كوههاى استوار افكنديم و از هر چيز سنجيدهاى در آن رويانيديم | وَالأَرْضَ مَدَدْنَاهَا وَأَلْقَيْنَا فِيهَا رَوَاسِيَ وَأَنبَتْنَا فِيهَا مِن كُلِّ شَيْءٍ مَّوْزُونٍ | |
و براى شما و هر كس كه شما روزىدهنده او نيستيد در آن وسايل زندگى قرار داديم | وَجَعَلْنَا لَكُمْ فِيهَا مَعَايِشَ وَمَن لَّسْتُمْ لَهُ بِرَازِقِينَ | |
و هيچ چيز نيست مگر آنكه گنجينههاى آن نزد ماست و ما آن را جز به اندازهاى معين فرو نمىفرستيم | وَإِن مِّن شَيْءٍ إِلاَّ عِندَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلاَّ بِقَدَرٍ مَّعْلُومٍ | |
و بادها را بارداركننده فرستاديم و از آسمان آبى نازل كرديم پس شما را بدان سيراب نموديم و شما خزانهدار آن نيستيد | وَأَرْسَلْنَا الرِّيَاحَ لَوَاقِحَ فَأَنزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَسْقَيْنَاكُمُوهُ وَمَا أَنتُمْ لَهُ بِخَازِنِينَ | |
و بىترديد اين ماييم كه زنده مىكنيم و مىميرانيم و ما وارث [همه] هستيم | وَإنَّا لَنَحْنُ نُحْيِي وَنُمِيتُ وَنَحْنُ الْوَارِثُونَ | |
و به يقين پيشينيان شما را شناختهايم و آيندگان [شما را نيز] شناختهايم | وَلَقَدْ عَلِمْنَا الْمُسْتَقْدِمِينَ مِنكُمْ وَلَقَدْ عَلِمْنَا الْمُسْتَأْخِرِينَ | |
و مسلما پروردگار توست كه آنان را محشور خواهد كرد چرا كه او حكيم داناست | وَإِنَّ رَبَّكَ هُوَ يَحْشُرُهُمْ إِنَّهُ حَكِيمٌ عَلِيمٌ | |
و در حقيقت انسان را از گلى خشك از گلى سياه و بدبو آفريديم | وَلَقَدْ خَلَقْنَا الإِنسَانَ مِن صَلْصَالٍ مِّنْ حَمَإٍ مَّسْنُونٍ | |
و پيش از آن جن را از آتشى سوزان و بىدود خلق كرديم | وَالْجَآنَّ خَلَقْنَاهُ مِن قَبْلُ مِن نَّارِ السَّمُومِ | |
و [ياد كن] هنگامى را كه پروردگار تو به فرشتگان گفت من بشرى را از گلى خشك از گلى سياه و بدبو خواهم آفريد | وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلاَئِكَةِ إِنِّي خَالِقٌ بَشَرًا مِّن صَلْصَالٍ مِّنْ حَمَإٍ مَّسْنُونٍ | |
پس وقتى آن را درست كردم و از روح خود در آن دميدم پيش او به سجده درافتيد | فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِن رُّوحِي فَقَعُواْ لَهُ سَاجِدِينَ | |
پس فرشتگان همگى يكسره سجده كردند | فَسَجَدَ الْمَلآئِكَةُ كُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ | |
جز ابليس كه خوددارى كرد از اينكه با سجدهكنندگان باشد | إِلاَّ إِبْلِيسَ أَبَى أَن يَكُونَ مَعَ السَّاجِدِينَ | |
فرمود اى ابليس تو را چه شده است كه با سجدهكنندگان نيستى | قَالَ يَا إِبْلِيسُ مَا لَكَ أَلاَّ تَكُونَ مَعَ السَّاجِدِينَ | |
گفت من آن نيستم كه براى بشرى كه او را از گلى خشك از گلى سياه و بدبو آفريدهاى سجده كنم | قَالَ لَمْ أَكُن لِّأَسْجُدَ لِبَشَرٍ خَلَقْتَهُ مِن صَلْصَالٍ مِّنْ حَمَإٍ مَّسْنُونٍ | |
فرمود از اين [مقام] بيرون شو كه تو راندهشدهاى | قَالَ فَاخْرُجْ مِنْهَا فَإِنَّكَ رَجِيمٌ | |
و تا روز جزا بر تو لعنت باشد | وَإِنَّ عَلَيْكَ اللَّعْنَةَ إِلَى يَوْمِ الدِّينِ | |
گفت پروردگارا پس مرا تا روزى كه برانگيخته خواهند شد مهلت ده | قَالَ رَبِّ فَأَنظِرْنِي إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ | |
فرمود تو از مهلتيافتگانى | قَالَ فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنظَرِينَ | |
تا روز [و] وقت معلوم | إِلَى يَومِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ | |
گفت پروردگارا به سبب آنكه مرا گمراه ساختى من [هم گناهانشان را] در زمين برايشان مىآرايم و همه را گمراه خواهم ساخت | قَالَ رَبِّ بِمَآ أَغْوَيْتَنِي لأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي الأَرْضِ وَلأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ | |
مگر بندگان خالص تو از ميان آنان را | إِلاَّ عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ | |
فرمود اين راهى است راست [كه] به سوى من [منتهى مىشود] | قَالَ هَذَا صِرَاطٌ عَلَيَّ مُسْتَقِيمٌ | |
در حقيقت تو را بر بندگان من تسلطى نيست مگر كسانى از گمراهان كه تو را پيروى كنند | إِنَّ عِبَادِي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطَانٌ إِلاَّ مَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْغَاوِينَ | |
و قطعا وعدهگاه همه آنان دوزخ است | وَإِنَّ جَهَنَّمَ لَمَوْعِدُهُمْ أَجْمَعِينَ | |
[دوزخى] كه براى آن هفت در است و از هر درى بخشى معين از آنان [وارد مىشوند] | لَهَا سَبْعَةُ أَبْوَابٍ لِّكُلِّ بَابٍ مِّنْهُمْ جُزْءٌ مَّقْسُومٌ | |
بىگمان پرهيزگاران در باغها و چشمهسارانند | إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَعُيُونٍ | |
[به آنان گويند] با سلامت و ايمنى در آنجا داخل شويد | ادْخُلُوهَا بِسَلاَمٍ آمِنِينَ | |
و آنچه كينه [و شائبههاى نفسانى] در سينههاى آنان است بركنيم برادرانه بر تختهايى روبروى يكديگر نشستهاند | وَنَزَعْنَا مَا فِي صُدُورِهِم مِّنْ غِلٍّ إِخْوَانًا عَلَى سُرُرٍ مُّتَقَابِلِينَ | |
نه رنجى در آنجا به آنان مىرسد و نه از آنجا بيرون رانده مىشوند | لاَ يَمَسُّهُمْ فِيهَا نَصَبٌ وَمَا هُم مِّنْهَا بِمُخْرَجِينَ | |
به بندگان من خبر ده كه منم آمرزنده مهربان | نَبِّئْ عِبَادِي أَنِّي أَنَا الْغَفُورُ الرَّحِيمُ | |
و اينكه عذاب من عذابى است دردناك | وَ أَنَّ عَذَابِي هُوَ الْعَذَابُ الأَلِيمَ | |
و از مهمانان ابراهيم به آنان خبر ده | وَنَبِّئْهُمْ عَن ضَيْفِ إِبْراَهِيمَ | |
هنگامى كه بر او وارد شدند و سلام گفتند [ابراهيم] گفت ما از شما بيمناكيم | إِذْ دَخَلُواْ عَلَيْهِ فَقَالُواْ سَلامًا قَالَ إِنَّا مِنكُمْ وَجِلُونَ | |
گفتند مترس كه ما تو را به پسرى دانا مژده مىدهيم | قَالُواْ لاَ تَوْجَلْ إِنَّا نُبَشِّرُكَ بِغُلامٍ عَلِيمٍ | |
گفت آيا با اينكه مرا پيرى فرا رسيده است بشارتم مىدهيد به چه بشارت مىدهيد | قَالَ أَبَشَّرْتُمُونِي عَلَى أَن مَّسَّنِيَ الْكِبَرُ فَبِمَ تُبَشِّرُونَ | |
گفتند ما تو را به حق بشارت داديم پس از نوميدان مباش | قَالُواْ بَشَّرْنَاكَ بِالْحَقِّ فَلاَ تَكُن مِّنَ الْقَانِطِينَ | |
گفت چه كسى جز گمراهان از رحمت پروردگارش نوميد مىشود | قَالَ وَمَن يَقْنَطُ مِن رَّحْمَةِ رَبِّهِ إِلاَّ الضَّآلُّونَ | |
[سپس] گفت اى فرشتگان [ديگر] كارتان چيست | قَالَ فَمَا خَطْبُكُمْ أَيُّهَا الْمُرْسَلُونَ | |
گفتند ما به سوى گروه مجرمان فرستاده شدهايم | قَالُواْ إِنَّا أُرْسِلْنَا إِلَى قَوْمٍ مُّجْرِمِينَ | |
مگر خانواده لوط كه ما قطعا همه آنان را نجات مىدهيم | إِلاَّ آلَ لُوطٍ إِنَّا لَمُنَجُّوهُمْ أَجْمَعِينَ | |
جز آنش را كه مقدر كرديم او از بازماندگان [در عذاب] باشد | إِلاَّ امْرَأَتَهُ قَدَّرْنَا إِنَّهَا لَمِنَ الْغَابِرِينَ | |
پس چون فرشتگان نزد خاندان لوط آمدند | فَلَمَّا جَاء آلَ لُوطٍ الْمُرْسَلُونَ | |
[لوط] گفتشما مردمى ناشناس هستيد | قَالَ إِنَّكُمْ قَوْمٌ مُّنكَرُونَ | |
گفتند [نه] بلكه براى تو چيزى آوردهايم كه در آن ترديد مىكردند | قَالُواْ بَلْ جِئْنَاكَ بِمَا كَانُواْ فِيهِ يَمْتَرُونَ | |
و حق را براى تو آوردهايم و قطعا ما راستگويانيم | وَأَتَيْنَاكَ بَالْحَقِّ وَإِنَّا لَصَادِقُونَ | |
پس
پاسى از شب [گذشته] خانوادهات را حركت ده و [خودت] به دنبال آنان برو و
هيچ يك از شما نبايد به عقب بنگرد و هر جا به شما دستور داده مىشود برويد | فَأَسْرِ
بِأَهْلِكَ بِقِطْعٍ مِّنَ اللَّيْلِ وَاتَّبِعْ أَدْبَارَهُمْ وَلاَ
يَلْتَفِتْ مِنكُمْ أَحَدٌ وَامْضُواْ حَيْثُ تُؤْمَرُونَ | |
و او را از اين امر آگاه كرديم كه ريشه آن گروه صبحگاهان بريده خواهد شد | وَقَضَيْنَا إِلَيْهِ ذَلِكَ الأَمْرَ أَنَّ دَابِرَ هَؤُلاء مَقْطُوعٌ مُّصْبِحِينَ | |
و مردم شهر شادىكنان روى آوردند | وَجَاء أَهْلُ الْمَدِينَةِ يَسْتَبْشِرُونَ | |
[لوط] گفت اينان مهمانان منند مرا رسوا مكنيد | قَالَ إِنَّ هَؤُلاء ضَيْفِي فَلاَ تَفْضَحُونِ | |
و از خدا پروا كنيد و مرا خوار نسازيد | وَاتَّقُوا اللّهَ وَلاَ تُخْزُونِ | |
گفتند آيا تو را [از مهمان كردن] مردم بيگانه منع نكرديم | قَالُوا أَوَلَمْ نَنْهَكَ عَنِ الْعَالَمِينَ | |
گفت اگر مىخواهيد [كارى مشروع] انجام دهيد اينان دختران منند [با آنان ازدواج كنيد] | قَالَ هَؤُلاء بَنَاتِي إِن كُنتُمْ فَاعِلِينَ | |
به جان تو سوگند كه آنان در مستى خود سرگردان بودند | لَعَمْرُكَ إِنَّهُمْ لَفِي سَكْرَتِهِمْ يَعْمَهُونَ | |
پس به هنگام طلوع آفتاب فرياد [مرگبار] آنان را فرو گرفت | فَأَخَذَتْهُمُ الصَّيْحَةُ مُشْرِقِينَ | |
و آن [شهر] را زير و زبر كرديم و بر آنان سنگهايى از سنگ گل بارانديم | فَجَعَلْنَا عَالِيَهَا سَافِلَهَا وَأَمْطَرْنَا عَلَيْهِمْ حِجَارَةً مِّن سِجِّيلٍ | |
به يقين در اين [كيفر] براى هوشياران عبرتهاست | إِنَّ فِي ذَلِكَ لآيَاتٍ لِّلْمُتَوَسِّمِينَ | |
و [آثار] آن [شهر هنوز] بر سر راهى [داير] برجاست | وَإِنَّهَا لَبِسَبِيلٍ مُّقيمٍ | |
بىگمان در اين براى مؤمنان عبرتى است | إِنَّ فِي ذَلِكَ لآيَةً لِّلْمُؤمِنِينَ | |
و راستى اهل ايكه ستمگر بودند | وَإِن كَانَ أَصْحَابُ الأَيْكَةِ لَظَالِمِينَ | |
پس از آنان انتقام گرفتيم و آن دو [شهر اكنون] بر سر راهى آشكاراست | فَانتَقَمْنَا مِنْهُمْ وَإِنَّهُمَا لَبِإِمَامٍ مُّبِينٍ | |
و اهل حجر [نيز] پيامبران [ما] را تكذيب كردند | وَلَقَدْ كَذَّبَ أَصْحَابُ الحِجْرِ الْمُرْسَلِينَ | |
و آيات خود را به آنان داديم و[لى] از آنها اعراض كردند | وَآتَيْنَاهُمْ آيَاتِنَا فَكَانُواْ عَنْهَا مُعْرِضِينَ | |
و [براى خود] از كوهها خانههايى مىتراشيدند كه در امان بمانند | وَكَانُواْ يَنْحِتُونَ مِنَ الْجِبَالِ بُيُوتًا آمِنِينَ | |
پس صبحدم فرياد [مرگبار] آنان را فرو گرفت | فَأَخَذَتْهُمُ الصَّيْحَةُ مُصْبِحِينَ | |
و آنچه به دست مىآوردند به كارشان نخورد | فَمَا أَغْنَى عَنْهُم مَّا كَانُواْ يَكْسِبُونَ | |
و ما آسمانها و زمين و آنچه را كه ميان آن دو است جز به حق نيافريدهايم و يقينا قيامت فرا خواهد رسيد پس به خوبى صرف نظر كن | وَمَا
خَلَقْنَا السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا إِلاَّ بِالْحَقِّ
وَإِنَّ السَّاعَةَ لآتِيَةٌ فَاصْفَحِ الصَّفْحَ الْجَمِيلَ | |
زيرا پروردگار تو همان آفريننده داناست | إِنَّ رَبَّكَ هُوَ الْخَلاَّقُ الْعَلِيمُ | |
و به راستى به تو سبع المثانى [=سوره فاتحه] و قرآن بزرگ را عطا كرديم | وَلَقَدْ آتَيْنَاكَ سَبْعًا مِّنَ الْمَثَانِي وَالْقُرْآنَ الْعَظِيمَ | |
و
به آنچه ما دستههايى از آنان [=كافران] را بدان برخوردار ساختهايم چشم
مدوز و بر ايشان اندوه مخور و بال خويش براى مؤمنان فرو گستر | لاَ
تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلَى مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِّنْهُمْ
وَلاَ تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ وَاخْفِضْ جَنَاحَكَ لِلْمُؤْمِنِينَ | |
و بگو من همان هشداردهنده آشكارم | وَقُلْ إِنِّي أَنَا النَّذِيرُ الْمُبِينُ | |
همان گونه كه [عذاب را] بر تقسيمكنندگان نازل كرديم | كَمَا أَنزَلْنَا عَلَى المُقْتَسِمِينَ | |
همانان كه قرآن را جزء جزء كردند [به برخى از آن عمل كردند و بعضى را رها نمودند] | الَّذِينَ جَعَلُوا الْقُرْآنَ عِضِينَ | |
پس سوگند به پروردگارت كه از همه آنان خواهيم پرسيد | فَوَرَبِّكَ لَنَسْأَلَنَّهُمْ أَجْمَعِيْنَ | |
از آنچه انجام مىدادند | عَمَّا كَانُوا يَعْمَلُونَ | |
پس آنچه را بدان مامورى آشكار كن و از مشركان روى برتاب | فَاصْدَعْ بِمَا تُؤْمَرُ وَأَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكِينَ | |
كه ما [شر] ريشخندگران را از تو برطرف خواهيم كرد | إِنَّا كَفَيْنَاكَ الْمُسْتَهْزِئِينَ | |
همانان كه با خدا معبودى ديگر قرار مىدهند پس به زودى [حقيقت را] خواهند دانست | الَّذِينَ يَجْعَلُونَ مَعَ اللّهِ إِلهًا آخَرَ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ | |
و قطعا مىدانيم كه سينه تو از آنچه مىگويند تنگ مىشود | وَلَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّكَ يَضِيقُ صَدْرُكَ بِمَا يَقُولُونَ | |
پس با ستايش پروردگارت تسبيح گوى و از سجدهكنندگان باش | فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَكُن مِّنَ السَّاجِدِينَ | |
و پروردگارت را پرستش كن تا اينكه مرگ تو فرا رسد | وَاعْبُدْ رَبَّكَ حَتَّى يَأْتِيَكَ الْيَقِينُ |